همدلی

همدلی

همدلی

همدلی

اسرار مگوی عشق



 

*اگر محبوب تو نیز بر تو عاشق می بود دیگر در عشق تو چه هنر و عظمتی می بود. عشق حقیقی آنست که عاشق بر شقی ترین دشمن خویش باشی. پس مگو که چرا مرا دوست نمیداری.

*آیا براستی عاشق بر محبوب خود هستی و یا عاشق بر اینکه او را عاشق خود سازی؟اینگونه است که او از تو نفرت دارد و عشق تو را باور نمی کند.

*اگر براستی عاشق بر کسی هستی بر خدا عاشقتری .(قرآن)

*کسی که عاشق شود و عفت پیشه کند هر گاه که بمیرد شهید است. (رسول اکرم ص)

*واژۀ «عشق»کلاه عرفانی بر نیاز جنسی است.

*اشدّنیازت را عشق می نامی و سپس خود نیز باور می کنی و عاقبت همه چیز وارونه از آب در می آید ونفرت می کنی و عجیب تر که از این نفرت خود حیرت می کنی.

*عشق چون بخود آید و فهم گردد مبدل به دوستی می شود که امری حقیقی و پایدار است.

*اگر کسی تو را براستی دوست داشته باشد کسانی را هم که تو را دوست دارند دوست میدارد.

                                                                              علی(ع)

*اگر دوستان همسرت تو را دوست بدارند یعنی که همسرت تو را دوست می دارد و بلعکس.

*هر گاه که عشق بر زبان آید پایان کار است.

*رابطه ای که به فسق انجامد دارای عشقی نیست.

*عشقی که فسق شود و به ازدواج منجر نشود دل را میمیراند.

*«عشق »مسخ کننده ترین واژه هاست.

سه نوع دوست داشتن

سه نوع دوست داشتن 
اگر کسی را دوست داشته باشی که تو را دوست می دارد این تجارت است. اگر کسی را دوست داشته باشی که تو را دوست نمیدارد این سخاوت است. اگر کسی را دوست داشته باشی که تو را دشمن می دارد این عبادت است

اگر مرا برای خودم دوست میداری....

اگر مرا برای خودم دوست میداری....

                                                          

ü      اگر مرا برای خودم دوست میداری پس مرید خواسته هایم باش .

ü      اگر مرا برای خودم می خواهی از من هیچ توقعی نداشته باش .

ü      اگر مرا برای خود من می خواهی از من ناراحت مشو.

ü      اگر مرا برای خود من عاشقی پس بگذار هر چه می خواهم بکنم .

ü      اگر مرا برای خودم می خواهی پس خواسته هایم را عملی کن .

ü      اگر مرا برای خودم دوست میداری برایم فاسق بیاور .

ü      اگر مرا برای خودم می خواهی هر چه داری بده و رهایم کن بروم.

این حرف اوّل و آخر همه زنها به شوهران است که ادعای عشق دارند . ادعای عشق مرد به زن واکنشی هم جز این نمی تواند داشت و لذا عاقبتش به جنون و اعتیاد و خودکشی و جنایت است .

اصل چنین ادعائی به لحاظ عقلانی عین جنون و هذیان است و به لحاظ اعتقادی عین کفر می باشد . چنین ادعائی اگر از مکر نباشد عین حماقت است .

زنها معمولاً در هر همخوابگی تلاش می کنند با هزار ناز و انکار و بهانه ، چنین ادعائی را از زبان شوهر بگیرند تا بتوانند اراده و هوسهای ناحق خود را در روز بعد به مرد تحمیل نمایند . این ذات روسپی گری زن است و استمرارش به روسپی گری علنی هم خواهد کشید . این واضح ترین نشانه کفر زن می باشد و بی عصمتی او .

و امّا عذابهای چنین ادعائی از جانب مرد نیز حق اوست . مردی که دلش را به زنی می سپارد بقول علی (ع) احمق می شود و دعوی عشق غیر متعهد و اینکه «من تو را برای خودت دوست میدارم»غایت بیان این حماقت است ، زن که از خودش هیچ خودی ندارد که قابل پرستش باشد . اینست راز این جنون .