* اکثرا نمیدانند با گذشته شان چه کنند ولی بعضیها میگذارند سر رف ...
* <<جهل>>آن است که من و شما زبان یکدیگر را نفهمیم...
ُ* اگر من و شما <<بیدار>> باشیم هر خوابی که برایمان دیده باشند <<باطل>> است.
* بعضیها عاشق گذشته اند و بعضیها از آن فرار میکنند.
* آدمهایی که دلشان <<قرص>> است دنبال دردسر میگردند.
* بعضیها در ستایش آزادی دستها را بالا میبرند و بعضی پایین می آورند.
* تن که بلرزد از سرماست ولی وای به وقتی که <<دل>> بلرزد.
* امروزه روز همه <<میل>> دارند و با اجازه شما ما هم بی میل نیستیم ...
* اگر میخواهید کار به جای باریک نکشد نگذارید <<بیخ>> پیدا کند.
* محکوم به اعدام: آخرین آرزوم اینه که پسرم را ببینم. دادستان: اشکال نداره، پسرت کجاست؟ محکوم: من هنوز ازدواج نکرده ام!
* حیف نون ریش پروفسوری داشته، میره پیش رفیقاش و میگه: هر سوالی دارین امروز بپرسین، فردا میخوام ریش هامو بزنم
* یه روز یه خره داشته به اسبه با حسرت نگاه می کرده میگن چرا با حسرت نگاه میکنی میگه کاش تحصیلاتمو ادامه داده بودم
* به غضنفر میگن سخترین کاره دنیا چیه میگه نمک تو نمکدان ریختن میگن چرا میگه چون سوراخش خیلی ریزه
* چند دقیقه بعد از مراسم خواستگاری .مادر داماد ببخشید میشه واسه پسرم زیرسیگا ری بیارین؟خوانواده ی عروس:مگه سیگار هم میکشه .نه آخه میدونید بعد از مشروب میچسبه . چی مشروب؟آره آخه پسرم توی قمار باخته ناراحته .چی قمار ؟آره بلد نبود توی زندان یاد گرفت . چی مگی زندان هم رفته؟ آره آخه معتاد بود… چی معتاد؟ آره زن قبلیش لوش داد
* یارو میره جبهه فرداش بر میگرده میگن چرا برگشتی؟ میگه پدر سوخته ها به قصد کشت تفنگ بازی میکردن
* به یارو می گن بیا اینجا به انگلیسی چی می شه ؟ میگه : کام هیر. میگن حالا برو اونجا به انگلیسی چی میشه ؟ میگه: میرم اونجا میگم کام هیر. . . !!!!
* یاروبه رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ یارو می گه : آره . تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما